یادش بخیر عنفوان کودکی، دلمون تلویزیون رنگ خواست پدر هم رفت یه دونه از این لاینون! رنگیا هست؛ از اینا خرید چسبوند رو شیشه تلویزیون. بدین سان تی ویه ما کالر فول شد و ما خرکیف...
بچه های این دور و زمونه که خر نمیشن!!!
استتوس یک آدم متشخص و فهیم و تحصیل کرده که خیلی قبولش دارم رو صفحه فیس بوکش:
" زندگی خر است"!!!
آقا این جمله از این آدم خیلی بار معنایی داره .
فروشنده: 4 عدد باتری قلم نیم قلم فقط 1000 تومن تا 2016 هم تاریخ داره...
شهروند: ببینم آقا کو تاریخش کجاست؟
-: بیا آقا... دیده نمیشه برو خونه ببین اگه تا 2016 نبود هرچی دوس داریم بهم فحش بده!!!
شما گارانتی بهتر ازین سراغ دری اصلا؟نه، سراغ داری؟ کو؟ شما به من نشان بده...
تو فکرشم برم منطقه آزاد بانه! جنس بیارم تو مترو بفروشم...
چاقوی آشپزخانه 56 عدد فقط 1500 تومن!!! لامصب پول بلیت متروه دسفروشش نمیشه من موندم سودش کجاست؟!!!
یه معلم داشتیم دوم راهنمایی وقتی نصیحت میکرد:
"عزیز من، فرزندم، دلبندم، پسر گل من... طولللللللله سگ درستو بخون یه چیزی بشی؛ نخونی میشی حمال!!!
قدیما یه صفای دیگه داشت، مهربونیا بیشتر و بی دریغانه تر بود، ربنام ربنای خود استاد بود...
دوست عزیز! آقا مجید خراطها! اول بگم از آهنگات متنفرم بعدشم جوری که تو ناله میزنی انگار یه بلایی سرت آوردن پولتو ندادن!!!
دوزار مرد باش.
بعضیا از سریالا الگو میگیرن بعضیا الگو میدن. مثه خانواده ی محترم من که اوشین رو میبینن و نگاه متوقعشون به منه. داداشمو که یه تنه زن دادم تعمیر خونشم با منه...
دیشبم شام منو خورد...خب من چیکاااااااااااار کنننننننننننم
اعتراف میکنم اگه بخوام تو یه شهر که توش غریبم آدرس بپرسم سعی میکنم از یک خانم بپرسم چون احتمال وجود خارجیه آدرسی که ایشون میدن نسبت به آدرس گفته شده توسط آقایون بالای صد در صده!
یکی از فانتزیام اینه که این نمکیا و سبزی فروشا و ... که وقت نابجا میان با بلندگوهاشون عر میزننو با آر پی جی منهدم کنن.
حتی پلانشم ریختم، حتی استیله شلیکم در نظر گرفتم!
با یکی از دوستانم قرار دارم. بعده کلی راه رفتن میرسم جلوی پاساژ که ساعتای پایانی کار به حالت نیمه تعطیل درش آورده. شمارشو میگیرم.
-:الو کجایی؟ جلوی پاساژم
-: ای واااااااااای اسد اصلا یادم نبود باهات قرارا دارم، من الان سالن فوتسالم...
***
مدیونی اگه فک کنی ازش دلخور شدم. قراره چن روز آینده حسابی ازش حمالی بکشو، بله! من صعه صدر مفت ندارم به کسی بدم!
دیشب بله برون برادرم بود. هنوز باورم نمیشه این بشر ازدواج کرده. یکی بیاد بزنه زیر گوشم قضیه جا بیفته برام!
دیالوگ سریال هم اکنون...
پرستار: آقای دکتر بیمار داره میخنده
دکتر:از کجا فهمیدی داره میخنده. بیمار که لوله تو دهنشه.
-: آخه داره لبخند میزنه!!!
من تاسف میخورم از دوستانی که بدون اشراف بر تمام وجوه یه قضیه خاص درموردش قضاوت میکنن.
آقا نکن... پس فردا پشیمون میشیا، کشیدم که میگم.