آبجی کوچیکه از تعطیل نشدن امروز مثه سیر و سرکه میجوشید و حرص میخورد، غر غر کنان کیفشو برداشت و رفت مدرسه...
شاید اگه بدونه این روزای شکلاتی دیگه تکرار نمیشن رغبت بیشتری میداشت
حتما اگه می دونست رغبت بیشتری داشت ولی هممون همینطوری قدر لحظه هامونو نمی دونم کاش دوباره مدرسه می رفتیم و بزرگ نمی شدیم.
بله. میگذره و بی بازگشته
حتما اگه می دونست رغبت بیشتری داشت ولی هممون همینطوری قدر لحظه هامونو نمی دونم
کاش دوباره مدرسه می رفتیم و بزرگ نمی شدیم.
بله. میگذره و بی بازگشته