من بین دو نگاه از "دوست داشتن" موندم. نگاه دیگری این بود! که باید دنبال عشق دوید و با چنگ و دندون حفظش کرد و اگه رقیبی پیدا شد باید تلاش رو بیشتر کرد حتی اگه به قیمت رنجش خاطر معشوق باشه...
اما من گفتم دوست داشتن زمانی از خودخواهی سواست که خشنود باشی از رضایت معشوق حتی اگر رضایتش درکنار رقیب بودن باشه...
من دیدم که کنار اون خوشحالتره، کشیدم کنار، متهم شدم و محکوم به تنهایی.
این دنیا جایی نیست که بخوایید فردین بازی در بیارید اگر دل از کف دادید حتما برا بدست آوردنش سخت تلاش کنید که بعدش نشینید غصه بخورید و آه بکشید و تنها بشید . آدمی که به بهانه ای برا جا زدن میکشه کنار عاشق نبوده این بدونید فقط وابسه شده بوده .
سخن جالب و تامل برانگیزیه. بهش فکر میکنم